۳ نتیجه برای ذهنآگاهی
فخری دوراندیش، ثریا روزبان، فاطمه ابراهیمی میمند، فرحناز هاشمی پور،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: با توجه به طیف گسترده علائم و ویژگیهای بالینی افسردگی اساسی، میتوان گفت که عوامل زیادی در شدت دورههای افسردگی، عود آنها و همچنین گستردگی پیامدهای آنها دخالت دارند؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان، ذهن آگاهی و شفقت به خود در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام شد.
روشکار: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیهی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که به کلینیک ژوان شهر تهران در سال ۱۴۰۱ مراجعه نمودند. ۳۰ نفر از بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بهصورت در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (۱۵ نفره) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تنظیم شناختی هیجان، مقیاس شفقت به خود، مقیاس ارزیابی ذهن آگاهی و جلسات درمان مبتنی بر پدیرش و تعهد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهطور معناداری منجر به تعدیل راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، افزایش شفقت به خود و ذهنآگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شد (۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: براساس یافتههای حاصل از پژوهش میتوان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند بهعنوان مداخلهای مؤثر برای بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، افزایش شفقت به خود و ذهنآگاهی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مورد استفاده قرار گیرد.
مرضیه کامکار، زینت بابایی، پروین کمالی تبریزی، سهیلا دانشی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: بسیاری از مطالعات اختلالات خواب را در میان پرستاران در سطح جهان بررسی کردهاند، اما مطالعات اندکی به بررسی شناخت عوامل روانشناختی مرتبط با مشکلات خواب در پرستاران پرداختهاند؛ بنابراین این مطالعه با هدف بررسی نقش پیشبین استرس شغلی، ذهنآگاهی و شفقت به خود در اختلالات خواب پرستاران انجام شد.
روش کار: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه کلیه پرستاران شاغل در بیمارستانها و درمانگاههای شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بودند. از میان آنها، تعداد ۱۶۸ نفر براساس روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه استرس شغلی (۱۹۸۱)، مقیاس ارزیابی ذهنآگاهی (۲۰۰۳)، مقیاس شفقت به خود (۲۰۰۳) و پرسشنامه اختلال خواب (۱۹۸۰) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از روش آماری رگرسیون چندگانه در نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۴استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین استرس شغلی (۶۳۶/۰=r، ۰۱/۰>P) با اختلالات خواب در پرستاران همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. بین ذهنآگاهی (۳۵۳/۰- =r، ۰۱/۰>P) و شفقت خود (۴۴۲/۰- =r، ۰۱/۰>P) با اختلالات خواب در پرستاران همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که ۵/۴۰ درصد واریانس اختلالات خواب به وسیله استرس شغلی، ذهنآگاهی و شفقت به خود تبیین میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استرس شغلی، ذهنآگاهی و شفقت به خود میتوانند اختلالات خواب را در پرستاران پیشبینی کنند. یافتههای این مطالعه به دانش موجود در مورد اختلال خواب در میان پرستاران و به افزایش کیفیت کار و رفاه پرستاران کمک میکند. به علاوه براساس نتایج توصیه میشود که دورههای آموزشی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقت به خود جهت بهبود خواب پرستاران برگزار شود.
مینا انصاری، قدرت الله عباسی، رمضان حسن زاده،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: سرطان پستان در حال حاضر شایعترین تشخیص سرطان و عامل اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان است. برای بیماران مبتلا به سرطان پستان، درد یک علامت شایع و ناتوانکننده است که میتواند بر سلامت جسمانی، هیجانی و معنوی آنها تأثیر منفی بگذارد. در این کارآزمایی تصادفی کنترل شده است.
هدف: هدف ما تعیین تأثیر آموزش مهارتهای مقابله با درد معنا محور و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (MBSR) بر خودکارآمدی درد و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر در قالب یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بخش آنکولوژی و رادیوتراپی بیمارستان بازرگانان و مرکز رادیوتراپی و آنکولوژی روشنا در شهر تهران در شش ماهه دوم سال ۱۴۰۱ بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس ۴۵ نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل تخصیص داده شدند. مهارتهای مقابله با درد معنا محور در ۶ جلسه و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی در ۸ جلسه آموزشی به صورت گروهی ارائه شدند. شرکتکنندگان سه گروه، مقیاس خود کارآمدی درد (نیکولاس، ۲۰۰۷) و پرسشنامه امید اسنایدر (۱۹۹۱)، در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه را تکمیل کردند. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی در فضای نرمافزار SPSS۲۷ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: مهارتهای مقابله با درد معنا محور و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی تأثیرات معناداری بر افزایش خودکارآمدی درد و امید به زندگی در بیماران مبتلابه سرطان پستان داشتند. بین تأثیرگذاری مهارتهای مقابله با درد معنا محور و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودکارآمدی درد در پژوهش حاضر تفاوت معناداری گزارش نشد. بدینسان مداخله مهارتهای مقابله با درد معنا محور تأثیر بیشتری بر افزایش امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان نشان داد (۰۰۱/۰> P).
نتیجهگیری: آموزش مهارتهای مقابله با درد معنا محور و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی از اثربخشی قابلتوجهی در جهت افزایش خود کارآمدی درد و امید به زندگی در بیماران مبتلابه سرطان پستان در ایران برخوردار هستند. از اینرو، متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه میتوانند از این مداخلهها بهعنوان گزینههای مؤثر درمانی جهت بهبود کارکردهای روانشناختی بیماران مبتلابه سرطان پستان در کنار درمانهای پزشکی آنها استفاده کنند.